پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۰ بهمن ۱۳۸۹، ۸:۲۹

اندیشه و متفکران پیشرو-36/

با پرسش به سراغ متفکران پیشرو برویم

با پرسش به سراغ متفکران پیشرو  برویم

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران درباره شیوه درست گفتگو با متفکران پیشرو گفت: باید با پرسش و دغدغه مشخص به سراغ آرای متفکران پیشرو برویم.

دکتر سید امیر اکرمی درمورد شاخصه‎های که فردی را متفکر پیشرو می‎کند به خبرنگار مهر گفت: یکی احاطه و تسلط به آراء گذشتگان و دانشمندان آن رشته است حالا چه فلسفه چه جامعه شناسی چه روانشناسی و یا هر رشته دیگری که باشد. باید به دقت آرای پیشروان آن فن را مورد مطالعه قرارداده باشد و احاطه و تسلط برآراء و افکاری که پیش از او گفته شده کسب کرده باشد. این هم خودش کار دشوار و عمیق و طاقت فرسایی است.

وی افزود: مطالعه تنها کافی نیست بلکه در ضمن مطالعه باید در آرایشان تأمل کرد. تأمل عمیق در آراء گذشتگان دومین شاخص برای پیشرو بودن است . سومین شاخص، نبوغ شخصی است هرچند که به اندازه ناچیزی در متفکران یافت می‏شود و حدود و علل و عوامل بروزش در یک فرد بحث دیگری است. ولی بهرحال وجود چیزی بعنوان نبوغ با هر توضیح و تفسیری این هم یکی دیگر از عواملی است که در کنار آن دو عامل قبلی از شاخصهایی است که فردی را متفکر پیشرو می‎کند.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه تصریح کرد: در کنار این سه عامل متفکر پیشرو متفکری است که به پرسشهای عمیق زمانه خودش به نحو عمیقی می‎اندیشد و اشتغالات ذهنی او بی‌ارتباط با مهمترین مسائل و مشکلات و دردها و رنجهای جامعه خودش نیست. متفکر پیشرو نمی‏تواند نسبت به این دغدغه‏ها و مشکلات و مسائل جامعه خودش بی‌تفاوت باشد. به طبع باید اندیشه او متوجه حل این مسائل باشد و این کار بطور غیرمستقیم هم می‏تواند صورت پذیرد یعنی  به بنیادهای فکری مهمی که غیر مستقیم منجربه حل مشکلات و دغدغه ها و مسائل اصلی و بنیادی جامعه خودش می‏شود بهرحال بنوعی باید به آنها مربوط باشد.

اکرمی درمرد شیوه موجه و درست گفتگو با این متفکران پیشرو همچنین اظهارداشت: نکاتی که درپاسخ به سؤال قبل گفتم در اینجا دخیل است. برای اینکه با این متفکران به نحو درستی مواجه بشویم باید اولاً به قدر ممکن به ذخیره فکری‏ای که آنها در آن چارچوب اندیشیدند با آن ذخیره و سنت فکری آشنا باشیم . بعد هم آن دغدغه‏ها و مسائل و مشکلاتی که آن متفکر را متوجه یک دیدگاه، تئوری و نظریه و شناخت کرده و او را متفکر شاخص کرده، همین مسائل و دغدغه‏ها را ما هم داشته باشیم . یعنی کسی که می‎خواهد وارد گفتگو با یک متفکر پیشرو بشود نباید آرا و نظریان آن متفکر را بدور بریزد. اشکالی که در این موارد است این است که این گفتگوگران به بنیاد دغدغه‏‎های این متفکران پیشرو اصلاً نمی‎اندیشند و در صدد رد و یا حداکثر نقد یکسویه آرای آنها هستند.

وی ادامه داد: اغلب این گفتگوگران نمی‎اندیشند که چه دغدغه‎هایی سبب شد که آن متفکر پیشرو به آن نتایج شاخص دست پیدا کند و آنها آن نتایج را نمی‏پسندند اما در گفتگو با این متفکران باید به این سویه اصلی هم توجه کنیم که چه دغدغه‏هایی آن متفکر پیشرو را به آن نتایج رساند واگرآن نتایج را نمی‎پسندیم باید خودمان بنحو جداگانه به سراغ آن دغدغه‏ها و مسائل برویم و خودمان تئوری مقابلی به همان اندازه شاخص بودن نتایج آن آراء متفکر پیشرو بدهیم که بتواند به مسائل و دغدغه‏ها و مشکلات آنها هم بپردازد. صرفاً رد نتایج کار آنها شیوه درست مواجهه با آنها نیست بلکه با توجه به دغدغه‎های آنان باید در رفع آن مشکلات و دغدغه‏ها قدمی برداریم و برای تدوین تئوریهای شاخص تلاش کنیم.

این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه یادآورشد: اگر به آن دغدغه‏ها ننگریم و پاسخ مثبت به آنها ندهیم و در مقام رد و سلب و نفی آرای متفکران پیشرو باشیم و آنها را کنار بگذاریم یا نقد یکسویه کنیم این گفتگوی مثمر ثمری با این متفکران پیشرو نخواهد بود.

این نویسنده و مترجم درباره کم شدن این متفکران پیشرو درجهان معاصر هم گفت: بطور کلی ما کمتر با این متفکران پیشرو درجهان معاصرروبرو هستیم چرا که گسترده شدن شاخه‏های دانش بشری سبب می‎شود از این متفکران شاخص کمتر داشته باشیم . در گذشته محدوده علم کمتر بود و کسی مثل ابن سینا می‎توانست ادعا کند که در هیجده سالگی هیچ مطلب نخوانده‏ای برایش باقی نمانده است و تمام اندیشه و حکمت بشری تا زمان خودش را مطالعه کرده است. اما امروزه با افزایش کمی و کیفی دانش و گسترده شدن شاخه‏های مختلف معرفت بشری دیگر چنین چیزی برای هیچ کس ممکن نیست. این هم یکی از عوامل کم شدن متفکران شاخص است.

اکرمی درپایان تصریح کرد: دغدغه‏های دیگری سبب شده که ذهن دانشمندان و متفکران به مسائل دیگرو غیر علمی جلب شود ازجمله پیشرفتهای مادی و هنری دنیا و انواع و اقسام چیزهایی که جلب توجه می‎کنند. در کنار آن منابع معرفتی و علمی‏ای که متفکران قدیم صرفاً و صرفاً روی آن متمرکز بودند این رونق یافتن این منابع متنوع غیرعلمی و جذابی که پیش روی ماست این تکنولوژی و هنر و چیزهای دیگر به طبع بخشی از وقت و همت علمی و فکری متفکران را خواشته یا ناخواسته به خود مشغول کرده است و این مسئله از عمق و پیشرفت فکری کار آنها تا حدودی کاسته است و سبب شده تا از متفکران شاخصی که پیشتر داشتیم کم بشود.

کد خبر 1248751

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha